سفارش تبلیغ
صبا ویژن


حاج حسن خلج - متن سخنرانی و روضه استاد حاج مهدی توکلی


بی کس و خسته در این شهرم و دلداری نیست 

غم دل با که بگویم که غم خواری نیست

اهلش هستی؟عمقش رو پیدا میکنی؟قطعاًمیدونم نیازی نیست بازش کنم،اگه بخوام بشکافمش،خیلی دردناک میشه موضوع.

یارب این شهر چه شهری است که صد یوسف دل

 به کلافی بفروشند و خریداری نیست

قربون ناله هاتون برم،قربون زمزمه هاتون برم که این زمزمه ها کاروان استقبال از قافله ی حسینه،با ناله هاتون دارید میرید استقبال،آقامون داره میاد،کربلا،حسین جانم،حسین جانم،امیداوارم به حق امیرالمؤمنین علیه السلام،همیشه دلت پرسوز و گداز باشه،هرجا اسم حسین رو شنیدی،آتیش دلت زبانه بکشه،تو کوچه پس کوچه ها میگرده،سر به دیوار میذاره.

برحُرمتِ

تواضع رو ببین،میگه من که چیزی نبودم،اما تو من و فرستادی،من پیام آور تو بودم،باید به خاطر تو هم که میشد،حُرمتِ من رو نمیشکستند،اما

برحُرمتِ پیمبریم پا گذاشتند

جز سایه ام مرا همه تنها گذاشتند

آقای من حسین،حسین جان،نیا آقا،آقا جان تو کوچه پس کوچه هاشون گشتم،تو بازار آهنگراشون رفتم،دیدم همه دارن آماده میشن،شمشیر تیز میکنند حسین،نیزه میسازند حسین

بستند

حسین جان یه نگاه بکن،از بالای دارالاماره گفت: ببین همه ی وجودم داره تو رو میبینه،برادرا،شمشیر وقتی میبره،حالتی که جا میذاره،شبیهه چشم ِ

بستند اگر دو چشم من  اما به پیکرم

صد چشم زخم را به رهت وا گذاشتند

آقا ببین با من چه کردند،من نگران خودم نیستم،نگران چی هستی؟

دندان تیز نیزه شان را گمان کنم

آقای من میشه نیای؟

دندان تیز نیزه شان را گمان کنم

وقف گلوی اکبر لیلا گذاشتند

دیگه چه خبره مسلم؟

چشمان زهر دار سه شعبه به طعنه گفت

من را برای دیده ی سقا گذاشتند

از اون طرف ابی عبدالله،فرمود: مسلم،سهم علی اکبر و گفتی،سهم لیلا رو گفتی،سهم عباس رو گفتی،سهم همه رو یکی یکی گفتی،سهم من چی شد؟بگم سهم حسین رو یا نه،آقاجان نیا،نیا

تا یک هزاران نهصد و پنجاه ضربه را

سهم تن شریف تو آقا گذاشتند

هیچ کدوم این خبرها امام حسین علیه السلام رو تکون نداد،هیچ کدوم این خبرها تعجب آقارو وا نداشت،هیچ کدوم این خبرها آقا رو از جا نکند،اما این خبر آخر امام حسین علیه السلام رو از جا کند،از جا بلند شد،مگر خبر چه خبریه؟حسین جونم

چشمان تیزبین دو صد سنگ را

سنگ هارو بالای بام ها جمع کردند،برای کی؟

چشمان تیزبین دو صد سنگ را

به بام چشم انتظار زینب کبری گذاشتند

حسین آرام جانم،حسین روح و روانم

 



نویسنده : خادم اهل بیت » ساعت 2:21 عصر روز جمعه 94 مهر 3