آیه قرآن هست که شما اگر کبیره ها رو انجام ندین، من صغیره ها رو می بخشم و اینگونه شیطان انسان را اغوا میکند. چون این خبیث ملا هم هست و معلم ملائکه هم بوده. خیلی شیطان دانشمند است و به قرآن هم مسلط است. ان تجتنبو کبائر تنهون عنه یکفر عنهم سیئاتهم. میگوید گناه کبیره را انجام بده و بعد توبه میکنی. در توبه همیشه به روی تو باز است. پله پله و بتدریج انسان را فریب میدهد.
ما مثل الک میمونیم. وقتی به حرم امام رضا میرویم پر از آب میشویم و وقتی از حرم بیرون می آییم مانند کسی هستیم که الک را در آب فرو برده و بیرون می آورد و انتظار دارد چیزی داخل الک بماند در صورتی که شیطان در کمین نشسته و همه اعمال ما را از بین می برد. وقتی ماه رمضان است ما پر آب میشویم و عید فطر که میرسد جیب های ما را خالی میکند.
ما در این انبار گندم می کنیم گندم جمع آمده گم میکنیم موش در انبار ما حفره زدست وز فنش انبار ما ویران شدست اول ای جان دفع شر موش کن وانگهان در جمع گندم کوش کن گرنه موشی دزد در انبار ماست گندم اعمال چل ساله کجاست؟
در حرم امام رضا میگوید بگذار عبادت کند. پاهایش به تهران برسد میدونم چکار کنم. خناس به این موجود میگویند. در کمین مینشیند و زهرش را می ریزد. ببر هم اینگونه است. کمین میکند و در غفلت شکارش به او حمله میکند. آدمی که با اسلحه و هوشیار راه میرود به او حمله نمیکند. هرجا ببینه خوابیده و ناهار میخوره حمله میکند.
روش حجوم دسته جمعی
یعنی خودش هم میاد زن ها رو هم میاره. مشروب میاره، قرص روان گردان میاره، هر چی حزب داره با خودش میاره.
2 نفر در قرآن گفته شده حزب دارند. اول خدا و دوم این خبیث. حزب الله و حزب الشیطان. بخاطر این در قرآن میفرماید انما یدعو حزبه لیکونو من اصحاب السعیر. این همه حزبش رو بر می انگیزد که شما را جهنمی کند. یک لشکرش زنان بی بند و بار هستند. جنی و انسی. مولای ما حجت ابن الحسن امام جن و انس است. جن ها هم مومن و کافر دارند. در سوره جن اجنه آمدند و به پیغمبر ما رجوع کردند. بعضی هاشون ایمان آوردند و برخی دیگر نیاوردند. حالا شیطان از نوع جن است.
اما انسانها نبوغشان خیلی از جن ها بالاتر است. اگر ما آمریکا را شیطان بزرگ تصور کنیم میبینیم دست شیطان را از پشت می بندد. چون شیطان نمی تواند و نبوغ ندارد که ماهواره اختراع کند. بعد از اختراع دست و پای آمریکا را می بوسد و میگوید پدر و مادرم به فدای تو.
انسان وقتی در مسیر شیطان قدم بر میدارد از شیطان هم قوی تر میشود. کلاس میگذارد.
ان الشیطان لکم عدو، شیطان دشمن شماست. فتخذو عدوا. پس دشمن خود را دوست نگیرید. دختران بی حجاب خود شیطانند. حتی با لحن صحبت خود شما را از پشت تلفن هم اغوا میکنند.
خداوند به زنان پیامبر میگوید فَلاَ تَخْضَعْنَ بالْقَوْلِ فَیَطْمَعَ الَّذِی فِی قَلْبهِ مَرَضٌ میگه صداتون رو به حالت اشوه نازک نکنی. باعث انحراف میشود.
وَقَرنَ فی بُیوتِکُنَّ وَلا تَبَرَّجنَ تَبَرُّجَ الجاهِلِیَّةِ الأولى. می فرماید در خانه هاتان بمانید و همچون دوران جاهلیت در میان مردم ظاهر نشوید.
حضرت زهرا به پیامبر فرمودند میان من و علی تقسیم کار کن. پیامبر فرمودند هرچه کار بیرون است برای امیر المومنین و کارهای داخل خانه با تو.
الان در خیابان زنها همش گردش میکنند. این تبرج تبرج جاهلیت است. مثلا از اینجا میرود کوچه برلن یک جفت جوراب میخرد و می آید و گاهی اوقات هم دست خالی می آید و میگوید جنس ها گران شده بود هیچ چیز نخریدم.
خداوند به زنهای پیامبر ام المومنین گفته است. ازواجه امهاتهن . عایشه هم مصداق این آیه میشد. بخاطر این به مالک گفت من مادرتم و به تو امر میکنم از سپاه علی خارج شوی و به سپاه من بپیوندی. امر مادر هم واجبه. مالک هم در جواب نوشت همون قرآنی که تو رو ام المومنین خوانده گفته به زنهای پیغمبر بگو تو خونه بشینن و از خونه بیرون نیان. تو از خونه اومدی بیرون و رفتی خط مقدم و قرآن رو گذاشتی زیر پا
پیامبر بالای منبر فرمودند: بالاترین ترین فضیلت برای زنان این امت چی است؟ هرکی جواب میداد پیامبر قبول نمی کرد. امیرالمومنین رفتن خونه و این سوال رو از حضرت زهرا پرسیدند. بی بی هم فرمودند در خانه بنشینن و هیچ مرد نامحرمی را نبینند و هیچ مرد نامحرمی هم اونها رو نبیند.
در حدیث هست ثواب زنی که در خانه نماز بخواند 25 برابر زنی است که در مسجد نماز بخواند.
از امام صادق (ع) روایت شده است که ایشان فرموده اند: عابدی در میان قوم بنی اسرائیل زندگی می نمود که هرگز متوجه امور دنیوی نگردیده بود، پس شیطان تمام لشکریان خود را فراخواند و گفت: کیست که برود و فلان عابد را گمراه نماید؟
پس یک از لشکریان شیطان گفت: من می روم.
شیطان پرسید: از چه راهی او را گمراه می نمایی؟
گفت: از راه زنان!
شیطان گفت: او هرگز با زنان معاشرت نداشته است و لذت آن را نچشیده است.
پس دیگری گفت: من می روم.
شیطان پرسید: از چه راهی عابد را گمراه می کنی؟
گفت: از راه شراب و لذت طعام ها.
شیطان لعین گفت: نه، او از این راه نیز فریب نمی خورد.
پس دیگری گفت: من می روم.
شیطان پرسید: از چه راهی گمراهش می نمایی؟
گفت: از راه نیکی و عبادت!
پس شیطان گفت: برو که این کار از تو ساخته است.
پس آن شیطان به شکل مردی درآمد و به مکان عبادت آن عابد رهسپار شد و در برابر او ایستاد و مشغول به نماز شد، پس عابد چون خسته می شد به استراحت می پرداخت در حالی که آن شیطان استراحت نمی کرد و این روش مدتی ادامه یافت. پس عابد نزد آن شیطان رفت و از روی کنجکاوی از او پرسید: به چه دلیل تو چنین قوتی در عبادت بدست آورده ای؟
شیطان جوابش را نداد.
باز مرتبه ی دیگری به نزد او رفت و التماس کرد که با او سِرِ خود را بگوید.
این بار شیطان گفت: ای بنده ی خدا؛ گناهی کردم و پس از آن توبه نمودم و هر وقت که آن گناه را به خاطر می آورم نیرو می یابم و بر شدت عبادت خود می افزایم.
عابد گفت: بگو چه گناهی انجام داده ای تا من نیز آن را انجام دهم و سپس توبه نمایم، شاید به مرتبه ی تو برسم و چنین تلاشی در به جا آوردن عبادت خداوندی کسب نمایم.
شیطان گفت: به داخل شهر برو و آدرس خانه ی فلان فاحشه را بپرس و دو درهم به او بده و با او زنا کن!
عابد گفت: دو درهم از کجا بیاورم؟ من نمی دانم دو درهم چیست، چرا که هرگز مشغول به دنیا نشده ام.
پس شیطان دو درهم به او داد و عابد با آن لباس ها که مخصوص عبادت بود راهی شهر گردید و نشانی خانه ی آن فاحشه را جویا شد. پس مردم به او نشان دادند در حالی که گمان می گردند آن عابد آمده است تا آن زن را هدایت نماید.
چون عابد داخل خانه ی آن زن شد دو درهم را بسوی او انداخت و گفت: برخیز.
پس آن زن گفت: ای مرد، تو به ظاهری آمده ای که کسی تا حال به این شکل نزد من نیامده است، پس خواهش می کنم ماجرای خود را با من بازگو و دلیل آمدنت به این جا را؟
چون عابد ماجرای خود را برای زن نقل نمود، آن زن گفت: ای بنده ی خدا؛ ترک گناه آسان تر است از توبه کردن و بدان هر کسی قادر به توبه نمودن واقعی نمی گردد، پس بدان آن مرد بی شک شیطانی بوده است که در هیبت انسان بر تو ظاهر شده بوده، الحال برو به عبادتگاه خود و مطمئن باش که آن را در آن جا نخواهی دید.
پس عابد برگشت و آن زن زناکار در همان شب مُرد، چون صبح گردید بر درِ خانه ی او نوشته شده بود که حاضر شوید برای تشییع پیکر فلان زن که او از اهل بهشت است!
پس مردم به شک افتادند و به مدت سه روز او را دفن نکردند چرا که بر حال او شک داشتند، پس حق تعالی وحی فرمود به سوی پیغمبری از پیغمبران خود (حضرت موسی (ع)) و فرمود: برو و بر فلان فاحشه نماز بخوان و به مردم نیز بگو تا بر جنازه ی آن نماز بخوانند که من او را آمرزیدم و بهشت را بر او واجب گردانیدم به سبب آن که بنده ی مرا از معصیت من بازداشت!
منابع:
1- کافی، ج 8: 384.
2- حیوةالقلوب (تاریخ پیامبران)، ج 2: 1340- 1342.
بخاطر این اگر کسی یک نفر را هدایت کند انگار همه عالم را هدایت کرده است. پیامبر وقتی امیر المونین رو به سمت یمن میفرستادند فرمودند اگر یک نفر را هدایت کنی از آنچه آفتاب به آن می تابد بالاتر است.
مثلا کسی قرآن خواندن یاد کسی بدهد. تا زمانی که او قرآن میخواند ثوابش به این هم می رسد. ابی عبدالله به معلمی که بسم الله یاد فرزندش داده بود تمام دهان او را پر از دُر کرد.
آقای دکتر تهرانی نماینده اول تهران میگفتند من رو دعوت کردند برای مسلمانان مقیم آمریکا یک دهه سخنرانی کنم و روضه بخوانم. یک آقایی دکتر بود اونجا و در یک بیمارستان کار می کرد. آمد آنجا پای روضه نشست و بسیار برایش روح بخش بود و خوشش آمد. گفت من خیلی از این منبر خوشم آمده و خرج این دهه را میخواهم تقبل کنم. گفتم این آقا نمیتواند پاکت من رو پرداخت کند. ( با توجه به روایت امام حسین) دیدم اصرار میکند همینطوری گفتم شبی 100 هزار دلار. گفت ما جراح مغز داریم انقدر پول نمیگیرد. گفت شب خوابم برد و دیدم محکمه عدل الهی شده است و خداوند گفت میخواهیم پاداش این روضه خوان ها را بدهیم. گفت پست ترین روضه خوان میرفت چیزهایی بهش میدادن محیر العقول. گفت مال من رو که دادن گفتن این خودش گفته 100 هزار دلار. دیدم مال من نخود چی کشمش شد در برابر دیگر روضه خوان ها.