متن روضه حضرت زهرا سلام الله علیها از لسان استاد حاج مهدی توکلی
چقدر مرحوم کمپانی این شعر رو خوب گفته است. امروز روضه رو با این شعر شروع کنیم.من به نظرم جبرئیل این شعر رو در سینه او انداخته است:
و لست ادری خبر المسمار سل صدرها خزانه الاسرار من خبر میخ در را نمیدانم، از سینه او بپرس که مخزن اسرار الهی است . و فی جنین المجد ما یدمی الحشا و هل لهم اخفاء امر قد فشی؟ و از کودک گرامیش بپرس که درون شکم را خونین کرد، ایا آنان میتوانند کاری که آشکارشده پنهان نمایند؟ و الباب و الجدار و الدما شهود صدق ما به خفاء. در و دیوار و خونها همگی گواهان راستینی هستند که شهادتشان را نمیتوان پنهان کرد. اما بدون اون سینه دردش رو به هیچ کس نمیگوید. به شوهرش هم نگفت. به زینب هم نگفت. اما من سر بسته میگم علی اون شب که غسل میداد هنوز از اون سینه خون می رفت. کفن خونین شد. اما روضه من این باشد. خانومها هم صدای من رو میشنون. امشب میخوام خانوم ها گریه کنند. اگر زن وضع حمل طبیعی کند 10 روز در بستر استراحت میکند. طبیعی یعنی چی؟ ببینید میوه وقتی رسیده بشه خودش می افته. یه سیب اگر رسیده باشه خودش می افته. اگر هم رو درخت باشه، وقتی کسی یه اشاره میکنه این سیب کنده میشه. بچه ای که 9 ماه تو شکم مادر بوده خودش متولد میشه. اگر هم دایه بیاد، همین که یک اشاره کنه این بچه متولد میشه. اما اون زنی که میوه اش رسیده است و کال نیست، 10 روز باید تو بستر بخوابه. حالا اگه میوه رو بخوان کال بچینن چی؟ شاخه هم میشکنه. وضع حمل فاطمه بین در و دیوار بوده. اونجا هم پسر رو کشتن، هم مادر رو کشتن. اگر مادری بین در و دیوار بچش سقط شد. پهلوش شکست، میخ در به سینه اش فرو رفت به نظر شما میتواند از جایش بلند شود؟ اما فضه میگوید تا اومدم بالای سرش نگفت پسرم و نه گفت پهلوم. گفت فضه علی رو کجا بردن؟ گفتم علی رو بستن دارن میبرن. گفت یه وقت دیدم چادرش رو به کمر بست. دنبال حیدر می دوید، از سینه اش خون میچکید. دوون دوون اومد کمر امیرالمومنین رو گرفت. چهل مرد از یک طرف میکشن و فاطمه از یک طرف. نمی تونن غلبه کنن. آخر نانجیب اشاره کرد دست فاطمه رو کوتاه کن. انقدر قنفذ با غلاف شمشیر زد. حضرت فرمود شرمنده ام حمایت من بی نتیجه ماند... و صلی الله علیکم یا اهل بیت النبوه