سفارش تبلیغ
صبا ویژن


متن روضه امام حسین از لسان حاج مهدی توکلی متن روضه امام حسین از لسان حاج مهدی توکلی متن روضه امام حسین از لسان حاج مهدی - متن سخنرانی و روضه استاد حاج مهدی توکلی


 

امام حسین در شب عاشورا فرمودند کریمان کمی صبر کنید. از مرگ نترسید. مرگ پلی است که شما رو از رنج ها و سختی های دنیا نجات میده و به نعمت های دائم می بره. آیا کسی هست که کراهت داشته باشد او را از زندان به قصر ببرند. امام صادق فرمود بعد از این جمله آنچنان امام اصحاب رو مست کرد که انگشت خود را باز کرد و اصحاب جایگاه خودشان رو در بهشت دیدند. حبیب ابن مظاهر اون شب از شدت شادی با همه شوخی میگرد. با یک نفر شوخی کرد و اون طرف بهش گفت امشب شب شوخی کردنه؟ حبیب گفت چند ساله منو می شناسی؟ گفت بیش از پنجاه سال. گفت آیا تا حالا دیده بودی من با کسی مذاح کرده باشم؟ گفت نه. گفت من امشب شوخی نکنم کی کنم؟ مگه ما تا دامن رسول الله چقدر فاصله داریم؟ بوی بهشت میاد و این بو من رو دیوانه کرده. هابس میگفت، حب الحسین اجننی. انا مجنون الحسین. محبت حسین منو دیوانه کرده. چنان مست وصال شدن که درد تیر رو هم نمی فهمیدند. آخر هابس زره رو در آورد و پرت کرد وسط میدون جنگ و گفت اگه خدا حرام نکرده بود، من بدنم رو بیش از این برهنه میکردم.

پیش زمینه:

شب زیارتی حسین ابن علی است. صلی الله علیک یا ابا عبد الله. دست ما از همه جا کوتاهه. آقا جان دیگه از جواب این دریغ نکن. ابو سمامه سیل آبی اومد پیش ابی عبدالله گفت حسین جان من می فهمم اینا دارن حلقه محاصره رو لحظه به لحظه به شما تنگ تر میکنن. میگن انقدر عرصه رو به امام تنگ کردن که نفس کشیدن برای امام سخت شده بود. اما حسین جان خیالت راحت باشه. تا ما رو تیکه تیکه نکنن و از رو جنازه های قطعه قطعه ما رد نشن، کسی دست به شما پیدا نمیکنه. اما حسین جان وقت نمازه. من آرزو دارم قبل از اینکه شهید بشم یه نماز به شما اقتدا کنم. حلوای تنترانی تا نخوری نداری. امام نگاهی به آسمان کرد و فرمود، نعم هذا اول وقتها. بعد فرمودند ذکرت الصلاه . خدا تو رو از نمازگزاران قرار بده. چه صدایی بهتر از اینکه مردم رو یاد خدا و نماز می اندازد. بعد فرمودند ما مسلمانیم و شما هم مسلمانید، جنگ رو متوقف کنید تا بعد از نماز. حبیب اومد سمت اینا، زخم زبون زدند و گفتند به حسین بگو خودش رو خسته نکنه. نماز اون که قبول نمی شه. حبیب گفت کار دنیا به جایی رسیده که از سید جوانان اهل بهشت نماز قبول نمی شه ولی از تو حمار درازگوش قبول میشه؟ بعضی میگن همین جا حبیب درگیر شد و شهید شد. امام دو نفر رو گذاشت جلو. گفت شما وایستید نزارید من تیر بخورم. نرفت تو خیمه بخونه چون میخواست نماز رو اقامه کنه و نشون بده از هرچیز دیگری اولی تره. شما تصور کن جای اون دو نفر باشی. تیر وقتی میخواد به سمت صورت شما بیاد، ناخود آگاه صورت خودتو میکشی. اما یه جا نداریم که اینا گذاشته باشن امام تیر خورده باشه. اینا با چشمشون، با صورتشون، با دست و سینه و صورت جلوی تیر رو گرفتن. بدنشون مثل جوجه تیغی شد. از بس که تیر خوردن. اما تا نماز امام تموم شد و سلام داد، بدن بی رمق اینها افتاد روی خاک. فوری امام رفت سرهای اینا رو به دامن گرفت. یه وقت چشمهای بی رمقشون رو باز کردن، دیدن سرشون تو دامن حسین ابن علیه. گفتند اوفیت یبن رسول الله. ما سربازای باوفایی بودیم؟ آیا از ما راضی هستی؟ امام فرمود: من اگه بخوام به بهشت برم، شما زودتر از من وارد بهشت می شید.

ذکر مصیبت:

اما یک کلمه هم میخوام ذکر مصیبت کنم. نمیدونم ناله میزنید شما جوونها؟ این روضه من باشه. هرکی افتاد امام حسین اومد سرش رو به دامن گرفت. اما خودش وقتی تو گودال قتلگاه به زمین افتاد، هرچی نگاه کرد، یکی بیاد سر ابی عبدالله رو به دامن بگیره. دید کسی نمی یاد. این خاک های داغ کربلا رو زیر صورتش جمع کرد. این سر وقتی اومد بالا دیدن همش می گه رضم به رضائک، قضم به قضائک. راوی گفت دیدم بعضی وقتها این لبهاش مثل 2 تا چوب خشک به هم میخورد. هی میگه اسقونی بشربت من الماء. یخورده به من آب بدین. من جگرم از تشنگی میسوزه. آه... (خدا نگهداره حاج مهدی توکلی را برای همه ما)

بلند مرتبه شاهی و پیکرت افتاد 

همینکه پیکرت افتاد خواهرت افتاد

تو نیزه خوردی ویکمرتبه زمین خوردی

هزار مرتبه زینب، برابرت افتاد

همینکه از طرف جمعیعت دوتا چکمه

رسید اول  گودال،مادرت افتاد

تورا به خاطر درهم چه درهمت کردند

چنانکه شرح تن توبه آخرت افتاد

ولی به جان خودت خواهرت مقصر نیست

درآن شلوغی اگر بارها سرت افتاد

خبر رسید که انگشتر تورا بردند

میان راه،النگوی دخترت افتاد

کنارخیمه رسیده است لشگرکوفه

وخواهرتوبه یاد برادرت افتاد

 

 



نویسنده : خادم اهل بیت » ساعت 6:28 عصر روز پنج شنبه 95 فروردین 26